آدمها با هم فرق میکنند. خیلی فرق میکنند. دسته ای از آنها
آدمهای نوستالژی گونه ای هستند که همواره با گذشته شان زندگی میکنند. از خاطرات،
از سکانس ها، از بو ها، از موسیقی ها، از یک مدادرنگی قدیمی از یک عکس و از هرچه
که مربوط به گذشته است، آرامش می گیرند. این گروه، مثلا اکنون (که در اتاقش با حال
و هوایی ابری همراه با بوی عود، سکوت، و در جوار پنجره ای که او و آسمان را به هم
پیوند داده، و دارد همین چیزهای مثلا نوشتنی طور را می نویسد لذت می برد) را فردا
و فرداها که به خاطر می آورد برایش لذت و آرامشی شیرین تر دارد. انسانهای نوستالژی
وار امروز در حال خاطره سازی هستند در حال ساخت سکانسهایی ناب برای دیدنشان در
آینده. هر خاطره در ذهن کوچکش جایگاهی ویژه دارد، با دقت دسته بندی شان کرده و در
قفسه ای روبه روی دیدگانش گذاشته، مبادا گزندی بهشان برسد. بعضی هاشان را که
عزیزترند در صندوقی کوچک نگاه می دارد و هر از گاهی درش را باز میکند، نگاهی به
آنها می اندازد، دستی به رویشان میکشد، خاکشان را می گیرد، لذتشان را دوباره احساس
میکند و باز در صندوق می گذارد شان. این آدم برای اینکه دل در گرو گذشته دارد و منتظر
آرامشی از فرداها نیست خیلی برای خودش نگران است.

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر